- نایب السلطنه (یِ بُسْ سَ طَ نَ)
آنکه به نیابت از طرف پادشاهی که به سن قانونی نرسیده و صغیر است امور سلطنت را تعهد کند
معنی نایب السلطنه - جستجوی لغت در جدول جو
- نایب السلطنه (یِ بُسْ سَ طَ نَ)
لقب کامران میرزا پسر ناصرالدین شاه قاجاراست، وی پدرزن محمدعلی شاه و وزیر جنگ او بود و با مشروطه خواهان نظر خوبی نداشت و محمدعلی شاه را به برانداختن مجلس شورای ملی تشجیع و تحریض میکرد. وی به سال 1272 هجری قمری درگذشت. رجوع به تاریخ مشروطۀ ایران تألیف احمد کسروی ص 203 و 207 و کامران میرزا شود
ابوالقاسم خان همدانی قره گوزلو ناصرالملک، وی نایب السلطنۀ احمدشاه ملقب به قاجار بود. رجوع به ناصرالملک شود
ابوالقاسم خان همدانی قره گوزلو ناصرالملک، وی نایب السلطنۀ احمدشاه ملقب به قاجار بود. رجوع به ناصرالملک شود
- نایب السلطنه
کسی که بنیابت از طرف پادشاهی که بسن قانونی نرسیده امور سلطنت را اداره کند، کسی که از طرف شاهنشاه یا امپراتور امور مملکتی را که جرو امپراتوری است اداره کند نایب السطنه هندوستان
- نایب السلطنه
نائب الملك
- نایب السلطنه
Regent
- نایب السلطنه
régent
- نایب السلطنه
регент
- نایب السلطنه
wali raja
- نایب السلطنه
regente
- نایب السلطنه
regente
- نایب السلطنه
regent
- نایب السلطنه
регент
- نایب السلطنه
نائب السلطنت
- نایب السلطنه
ผู้สำเร็จราชการ
- نایب السلطنه
摂政
- نایب السلطنه
עָצוּר
- نایب السلطنه
regent
- نایب السلطنه
摄政者
- نایب السلطنه
mwakilishi wa kifalme
- نایب السلطنه
vekilharç
- نایب السلطنه
রাজ্যপাল
- نایب السلطنه
शासक
- نایب السلطنه
reggente
- نایب السلطنه
Regent
- نایب السلطنه
섭정
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(یِ بُسْ سَ طَ نَ)
لغت نامه دهخدا
عباس میرزا، ملقب به نایب السلطنه پسر ارشد و ولی عهد فتحعلی شاه قاجار است. وی در زمان سلطنت پدر خویش در جنگ های متعدد سرداری سپاه ایران را به عهده داشت. به اتفاق مورخان مردی شجاع و باکفایت بود، در سال 1218 هجری قمری که دولت روس بطرف گنجه لشکر کشید و آن شهر را محاصره و تصرف کرد، خبر سقوط گنجه و قتل عام اهالی مسلمان آن در دربار شاه قاجار غوغائی برانگیخت و بر اثر آن در حدود 55 هزار تن لشکری به جنگ با روسیه بسیج گشت وروانۀ ایروان شد، فرماندهی این سپاه را عباس میرزا عهده دار بود. نخستین برخورد سپاه عباس میرزا با لشکریان روس در ربیع الاول 1219 اتفاق افتاد. این سلسله جنگ ها که ابتدا با پیروزی هائی همراه بود قریب 8 سال مدت گرفت و سرانجام به علت سازش و تبانی نهانی دولت انگلیس با روس ها و نرسیدن قوای کمکی به عباس میرزا (که دلیرانه می جنگید) ، در اصلاندوز به شکست لشکریان ایران منتهی گشت و در تاریخ 29 شوال سال 1228 به انعقاد عهدنامه ای انجامید که بمناسبت محل انعقاد آن که قریۀ گلستان از توابع قراباغ بود به عهدنامۀ گلستان معروف گشت. بر اساس فصل سوم این عهدنامه قسمت وسیعی ازخاک قفقازیه به تصرف روسیه درآمد، سیزده سال بعد باز جنگی بین قوای روس و ایران درگرفت. در این جنگ نیزفرماندهی سپاه ایران با عباس میرزا نایب السلطنه بود، و به علت نرسیدن آذوقه و مواجب سپاهیان از تهران و بی کفایتی فتحعلی شاه و غرض ورزی درباریانش شجاعت ها و جانفشانی های عباس میرزا به جائی نرسید، سپاه ایران شکست خورد و در تاریخ 5 شعبان 1243 در قریۀ ترکمانچای عهدنامه ای بین قوای فاتح و مغلوب بسته شد و بر اثر آن دولت روس مقدار دیگری از خاک ایران را تصرف و شاه ایران را به پرداخت غرامت جنگ ملزم نمود. عباس میرزا گذشته از جنگ با روس ها، در سال 1236 نیز فرماندهی سپاه ایران را در جنگ با سپاهیان عثمانی به عهده داشت و به بایزید و ارزروم لشکر کشد و با عقد عهدنامه ای از پیشروی در خاک عثمانی صرف نظر کرد. پس از عقد عهدنامۀ ترکمانچای، عباس میرزا به حکمرانی ایالت آذربایجان مشغول گشت و با تجهیز قوا به فکر تصرف هرات بود که اجل مهلتش نداد و در سن 64سالگی به سال 1249 هجری قمری در مشهد درگذشت. پس از مرگ وی، فتحعلی شاه قاجار باآنکه خود پسران متعددی داشت، فرزند نایب السلطنه را به جانشینی خود انتخاب کرد. وی محمد میرزا نام داشت وپس از وفات جد خویش به نام محمدشاه تاج گذاری کرد
(ءِ بُسْ سَ طَ نَ)
لغت نامه دهخدا
رئیس حکومت در صغر یا غیبت یا بیماری شاه. و نیز رجوع به نایب السلطنه شود
بی تخش نوپان شاهیار کسی که بنیابت از طرف پادشاهی که بسن قانونی نرسیده امور سلطنت را اداره کند، کسی که از طرف شاهنشاه یا امپراتور امور مملکتی را که جرو امپراتوری است اداره کند نایب السطنه هندوستان
نایب السلطنه